برای خرید به ادامه بروید

35 تومان


شبهات اعتقادی(شبهه 6)
| ادامه مطلب...

6-خداوند مکرر در قرآن فرموده: «هرکس را بخواهم هدایت و هر کس را که بخواهم گمراه می‌کنم». آیا این مسئله جبر نیست و با «اختیار» منافاتی ندارد؟

 

ابتدا دقت نماییم که اعطای اراده و اختیار از جانب حق‌تعالی به انسان، به هیچ وجه به معنای کنار کشیدن خود او، یا سلب اختیار از خودش، یا سپردن قوانین خلقت به دست انسان نیست. این باور ناخودآگاه در ذهن، از القائات یهودیان در اشاعه‌ی اسرائیلیات است که می‌گفتند: «یدالله مغلولة»، یعنی دست خدا بسته است. او یکی سری آدم خلق کرده و سپس رهایشان نموده و یک روزی هم جمع‌شان می‌کند. خیر. بلکه خداوند متعال همیشه، خلاق، رب، هادی، رزاق ... و فعال مایشاء است. یعنی آن چه بخواهد انجام می‌دهد و برای انجام نیز نه مشورت می‌کند، نه کمک می‌گیرد و نه از کسی واهمه داشته یا اجازه می‌گیرد. و البته کسی که او را «حکیم و علیم»‌ می‌شناسد، می‌داند که آن چه او بخواهد، خارج از حکمت، علم، عدل و رحمت نیست.

همان‌طور که در سؤال مطرح شد، خداوند متعال در آیات بسیاری فرموده است که «هر که را بخواهد هدایت می کند و هر که را بخواهد گمراه می‌نماید» مانند:

«وَ لَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُم أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِن يُضِلُّ مَن يَشاءُ وَ يَهدي مَن يَشاءُ وَ لَتُسئَلُنَّ عَمَّا كُنتُم تَعمَلُونَ» (النحل - 93)

ترجمه: و اگر خدا مى‏خواست، شما را امت واحدى مى‏ساخت، و ليكن هر كه را بخواهد گمراه مى‏سازد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و البته از آنچه انجام مى‏داديد، پرسيده شويد.

همان‌طور که مشهود است، خداوند در فراز آخر این آیه، تصریح می‌نماید که موضوع «جبر» نیست، چرا که می‌فرماید «از آن چه انجام می‌دادید، پرسیده می‌شوید» و اگر جبری حاکم بود، دیگر سؤالی در کار نبود. پس، معلوم است که موضوع چیز دیگری است.

دقت شود که همه‌ی قوانین حاکم بر عالم خلقت، مبتنی بر حکمت، علم و اراده‌ی الهی است و هیچ کس نمی‌تواند از قوانین خروج نماید «لا یمکن الفرار من حکومتک» و قوانین «هدایت و ضلالت» نیز از جمله آنهاست. لذا انسان مختار است که راهی را انتخاب کند، اما در ایجاد آثار و نتیجه‌ی آن راه یا فعل، هیچ نقشی ندارد. این خداوند متعال است که عالم را چنین استوار نموده که هرکس فلان اعتقاد را داشته و عمل نماید، هدایت شود و هر کس چنین نبود گمراه گردد. پس چون قانون او حاکم است، می‌فرماید این من هستم که هدایت یا گمراه می‌کنم. یعنی کسی نمی‌تواند به میل و اراده‌ی خودش مسیر انحراف را برود و سپس هدایت هم بشود. خیر. بلکه به گمراهی افتادن در مسیر ضلالت، نتیجه‌ی جبری است. اما انتخاب راه با اختیار انسان صورت می پذیرد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 6,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 13:7
شبهات اعتقادی(شبهه 5)
| ادامه مطلب...

5-مگر چند خالق وجود دارد که خداوند متعال نسبت به خود می‌فرماید: «احسن الخالقین»؟

بدیهی است که هیچ خالقی به جز «الله» جل جلاله وجود ندارد. چنان چه خداوند متعال همه‌ی انسان‌ها را مخاطب قرار داده و می‌فرماید اینهایی که شما گمان می‌کنید در امر حیات بخشیدن و پدید آوردن کاره‌ای هستند و به همان لحاظ گمان می‌نمایید که لابد «اله» و «معبود» نیز بوده و شما باید بندگی آنها را بکنید، اگر همگی جمع شوند، حتی یک «مگس» را هم نمی‌توانند خلق کنند.

«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاستَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ وَ إِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ المَطلُوبُ» (73- الحج)

ترجمه: اى مردم مثلى زده شده گوش بدان داريد: آن كسانى كه سوى خدا مى‏خوانيد هرگز مگسى خلق نكنند و گر چه در اين باب همكارى كنند و اگر مگسى چيزى از آنها بربايد نمى‏توانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.

الف - «خلق» در فرهنگ قرآنی به پیدایش تدریجی اشیاء اطلاق می‌گردد. پیدایش اشیای عالم (هر چه که هست) به دو گونه است: یا به صورت دفعی به وجود آمده‌اند که به آن «امر» اطلاق می‌شود و یا به صورت تدریجی به وجود آمده‌اند که به آن «خلق» گفته می‌شود. به عنوان مثال: مبدأ پیدایش «روح» همان «امر» است و زمان و مکان در پیدایش آن نقش و دخالت نداشته است. چنان چه می‌فرماید:

«فَإِذا سَوَّيتُهُ وَ نَفَختُ فيهِ مِن رُوحي‏ ...» (الحجر – 29)

ترجمه: پس چون كار او را به پايان رسانيدم (جسدش را خلق کردم) و از روح خود در او دميدم‏ ... .

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 5,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 13:4
شبهات اعتقادی(شبهه 4)
| ادامه مطلب...

4- تعدادی از دانشجویان ترم استاد را به خاطر تبلیغ نظریات سروش حذف کردیم، اما از شما درخواست داریم که در مورد حقیقت و واقعیت حضرت مهدی (عج) که بسیار در آن تشکیک می‌کنند، پاسخ‌های جامعی ارائه نمایید تا بتوانیم شبهات ایجاد شده برای سایر دوستان را بزداییم.

در پاسخ به موضوع و نیز مباحثه، به چند مسئله‌ی مهم باید توجه نمود:

الف – با بصیرت کامل دقت کنیم و مخاطب خود را دقت کنیم که اساساً تشکیک کنندگان در «حقیقت و واقعیت» وجود مقدس حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه‌الشریف، به دنبال چه هستند و چه قصد دارند از این نمد چه کلاهی ببافند؟! باید توجه کنیم و توجه دهیم که به تصریح کلام وحی و نیز حکم عقل، هیچ فردی در روی زمین بدون «امام» نخواهد بود، لذا اگر امام حق را نشناسد و پیروی او را ننماید، به طور قطع امام باطل را جایگزین او خواهد نمود و از او پیروی خواهد کرد. لذا هدف از ایجاد تشکیک در وجود امام حق [که همان جایگزینی امامان باطل است] روشن می‌گردد.

ب – در تفکر، تدبر و مباحثه، دقت کنیم و دقت دهیم که آیا شخص تشکیک کننده، به حقایق و واقعیات قبلی که لازمه‌ی یک معرفت و ایمان صحیح است دست یافته و آنها را قبول دارد؟ یا این که از اساس قبول ندارد و این موضوع را بهانه برای ایجاد انحراف در اذهان عمومی دیگران نموده است؟

به عنوان مثال: اگر کسی وجود یک استاد دانشگاه را قبول نداشته باشد، معنا ندارد که راجع به چگونگی تدریس او بحث نماید. اگر کسی خدا، رسول، کتاب، معاد، عدل و امامت و ولایت را قبول نداشته باشد و یا بگوید که قبول دارم، اما تعریفی که از آنها می‌دهد با حقیقت و واقعیت دین متفاوت بوده و حتی منافات داشته باشد، دیگر معنا ندارد که راجع به بودن یا نبودن شخص حضرت مهدی (عج) تشکیک یا بحث نماید. مگر می‌شود کسی خدا را قبول نداشته باشد، سپس راجع به نبوت بحث کند؟ یا وجود پیامبر اکرم (ص) یا نبوت و خاتمیت او را قبول نداشته باشد، بعد راجع به کتاب یا اوصیای او صحبت نماید؟!

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 4,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 13:1
شبهات اعتقادی(شبهه 3)
| ادامه مطلب...

3-چرا توسل؟‌ مگر خداوند نفرمود: «ادعُوني‏ أَستَجِب لَكُم». توسل و واسطه قرار دادن یعنی از کسی بخواهیم پیغام ما را به خدا برساند، مگر او سمیع نیست؟!

معنای توسل این نیست که کسی پیغام ما را برساند، بلکه به کارگیری بهترین راه‌کارها و وسایل برای رسیدن به هدف است و البته که خداوند متعال سمیع، بصیر و علیم است. اساساً خدایی که سمیع، بصیر و علیم نباشد، خدا نیست و اگر خدا سمیع نباشد، نه تنها سخن شما، بلکه سخن واسطه را هم نمی‌شنود. اما همین خداوند علیم، حکیم، سمیع و بصیر، در نظام خلقت و هدایت تکوینی و تشریعی خلق خود، واسطه‌های بسیاری قرار داده است:

«اللَّهُ يَصطَفي‏ مِنَ المَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصيرٌ» (الحج - 75)

ترجمه: خداوند، رسولانى را از میان فرشتگان و مردم بر مى‏گزيند. به راستى كه خدا شنوا و بينا است.

الف – پیش از این در همین سایت مطالب گوناگونی در مورد مباحثی چون: توکل، توسل و شفاعت مطرح و درج شده است که به عنوان نمونه پیشنهاد می‌گردد حتماً صفحات (1) و (2) و (3) حتماً مطالعه شود. ‏

ب – ارتباط «عبد یا بنده» با «معبود یا رب»،‌ فقط منحصر به حرف زدن و چیزی خواستن نیست که بگوییم: مگر خودش نمی‌شنود؟‍! اگر چه حرف زدن و چیز خواستن نیز بدون واسطه صورت نمی‌پذیرد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 3,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 12:59
شبهات اعتقادی(شبهه 2)
| ادامه مطلب...

2-در موضوع وحدت وجود توضیحی دهید. آیا ما نسبت به خدا وجودی داریم؟ نظر مرحوم علامه طباطبایی (ره) یا حضرت آیت الله جوادی آملی (اعلی الله مقامه) چیست؟

وجود همان «هستی» است و مفهوم هستی نیز بدون نیاز به وساطت چیز دیگری برای ما و همگان معلوم است. «هستی» بدیهی‌ترین مفهوم است، چرا که هر تعریفی که بخواهد آن را روشن کند، باید خودش نیز از هستی برخوردار باشد. لذا هیچ مفهومی روشن‌تر از هستی نزد ما وجود ندارد. در واقع این «هستی» است که به هر چیز دیگری [حتی مفاهیم] تعریف یا تعین می‌دهد.

اگر دقت کنیم بر ما معلوم می‌شود که معنا و مفهوم «هستی» در تعین‌های گوناگونش یکی است. حتی اگر کسی مدعی باشد که «هستی» تعین خارجی ندارد و فقط ذهنی است، باز ابتدا برای ذهن «هستی» قائل شده و سپس تعریف خود را ارائه داده است.

پس «وجود یا همان هستی» یک مشترک معنوی است. یعنی در تمامی اقسام آن مانند: واجب، ممکن، جوهر، عرض و ... به یک معنا می‌باشد. لذا معلوم می‌شود که «هستی» یک حقیقتی است که در تمامی اقسام و تعیناتش جریان دارد. لذا وقتی می‌گوییم: خدا هست، ملک هست، ماده هست، انسان هست، حیوان هست و ...، از «وجود و هستی» در همه‌ی تعیناتش یک معنا را درک می‌کنیم.

از ویژگی‌های «وجود یا هستی» این است که هیچ حد و رسمی بر نمی‌دارد،‌ چرا که هرگونه محدودیت نشان از عدم و نیستی دارد. پس هستی مطلق است. هیچ گونه کم، کاست و حدی به او راه ندارد. یعنی کمال مطلق. به همین دلیل «وجود یا هستی» دوئیت بردار نیست. چرا که دوئیت یا کثرت مستلزم حد و نقص است.

 

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 2,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 12:56
شبهات اعتقادی(شبهه 1)
| ادامه مطلب...

1-ثابت شده که انسان می‌تواند هر چه می‌خواهد را با اراده‌ی خود به دست آورد، پس دیگر نیازی به خدا باقی نمی‌ماند و یا نیازی به حاجت خواستن نمی‌ماند. پاسخ چیست؟


روان‌شناسان غربی از آن جهت که اکثراً ماده‌گرا (ماتریالیست) و دنیاگرا هستند، از جهانی بسیار کوچک و جهان‌بینی بسیار کوچک‌تری برخوردار هستند و عالم آنها به محدوده‌ی «من» و آن هم «من» جسم و جسد خلاصه می‌شود و به همین دلیل دچار فرضیه‌ها و نظریه‌های خطا و غلط می‌گردند.

الف – آن چه که روانشناسان غربی در این مقوله و بسیاری از مقوله‌های دیگر بیان داشته‌اند، صرفاً نظریه است و هیچ گاه به اثبات نرسیده که صورت علمی به خود بگیرد، اگر چه به چند مثال خطا نیز استناد می‌کنند.

ب – اگر از کلیه‌ی روانشاسان ماده‌گرا سؤال نمایید که «اراده» چیست و مکانیسم آن کدام است؟ پاسخی برای ارائه ندارند، بلکه شاید فقط آن را تعریف کنند و یا مصداق‌هایی از آن را بیان نمایند. در حالی که اگر معتقدند ماوراء الطبیعه‌ای وجود ندارد، روان هم باید مادی باشد و اگر مادی هست باید چیستی و مکانیسم آن شناخته شود و اگر شناخته نشده است، هر گونه اظهار نظر در مورد آن فقظ نظریه خواهد بود.

ج – اراده‌ی آدمی نه تنها محدود است، بلکه بیشتر نسبت به خودش جاری می‌گردد که اگر غیر از این باشد، تناقض لازم می‌آید و همین امر تثبت می‌کند که انسان نمی‌تواند به هر چه اراده می‌کند برسد. به عنوان مثال: فرض کنیم قطعه زمین مشترکی وجود دارد که متعلق به دو برادر است. یکی اراده دارد در زمان معینی در آن کشاورزی کند و دیگری اراده دارد که در همان زمان خانه‌ای در آن احداث نماید. حال کدام یک از دو اراده محقق می‌گردد؟ بدیهی است محال است که هر دو اراده هم زمان محقق گردد. پس یا هیچ کدام محقق نمی‌گردند و یا فق یکی از آنها محقق می‌شود و دیگری محقق نخواهد شد. یا در فرض دیگر: زندانی اراده می‌نماید که فرار کند و زندانبان اراده می‌نماید که مانع از فرار شود. بدیهی است که تحقق هر دو اراده محال است.

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 1,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 12:53

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.